ذهنیت یک مرد معمولی در حال کشتن پزشکی آمریکایی است

از آنجایی که بیماران به طور فزاینده ای به واسطه ها و خدمات آنها متکی هستند، مراقبت های بهداشتی ایالات متحده چیزی را ایجاد کرده است که دکتر رابرت پرل آن را "ذهنیت واسطه" می نامد.
بین تولیدکنندگان و مصرف کنندگان، گروهی از متخصصان را خواهید یافت که معاملات را تسهیل می کنند، آنها را تسهیل می کنند و کالاها و خدمات را ارسال می کنند.
آنها که به عنوان واسطه شناخته می شوند، تقریباً در هر صنعتی، از املاک و مستغلات و خرده فروشی گرفته تا خدمات مالی و مسافرتی، پیشرفت می کنند.بدون واسطه، خانه و پیراهن فروخته نمی شود.هیچ بانک یا سایت رزرو آنلاین وجود نخواهد داشت.به لطف واسطه‌ها، گوجه‌فرنگی‌های کشت‌شده در آمریکای جنوبی با کشتی به آمریکای شمالی تحویل داده می‌شوند، از گمرک عبور می‌کنند، به یک سوپرمارکت محلی می‌روند و در سبد شما قرار می‌گیرند.
واسطه ها همه کارها را با قیمتی انجام می دهند.مصرف کنندگان و اقتصاددانان در مورد اینکه آیا واسطه ها انگل های مزاحم ضروری برای زندگی مدرن هستند یا هر دو، اختلاف نظر دارند.
تا زمانی که مناقشه ادامه دارد، یک چیز مسلم است: واسطه های مراقبت های بهداشتی ایالات متحده بسیار زیاد و پر رونق هستند.
پزشکان و بیماران رابطه شخصی خود را حفظ می کنند و قبل از ورود واسطه ها مستقیماً پرداخت می کنند.
یک کشاورز قرن نوزدهمی با درد شانه از پزشک خانواده‌اش درخواست ویزیت کرد که معاینه فیزیکی، تشخیص و داروی ضد درد را انجام داد.همه اینها را می توان با مرغ یا مقدار کمی پول نقد معاوضه کرد.نیازی به واسطه نیست
این امر در نیمه اول قرن بیستم شروع به تغییر کرد، زمانی که هزینه و پیچیدگی مراقبت برای بسیاری به موضوع تبدیل شد.در سال 1929، زمانی که بازار سهام سقوط کرد، بلو کراس به عنوان مشارکت بین بیمارستان های تگزاس و مربیان محلی آغاز شد.معلمان ماهانه 50 سنت پاداش پرداخت می کنند تا هزینه مراقبت های بیمارستانی مورد نیاز خود را بپردازند.
کارگزاران بیمه واسطه بعدی در حوزه پزشکی هستند که به مردم در مورد بهترین طرح های بیمه سلامت و شرکت های بیمه مشاوره می دهند.هنگامی که شرکت های بیمه در دهه 1960 شروع به ارائه مزایای داروهای تجویزی کردند، PBM (مدیران مزایای داروخانه) برای کمک به کنترل هزینه های دارو ظهور کردند.
این روزها واسطه ها در همه جای حوزه دیجیتال حضور دارند.شرکت هایی مانند Teledoc و ZocDoc برای کمک به مردم در یافتن پزشک در شبانه روز ایجاد شدند.شاخه‌های PBM مانند GoodRx وارد بازار می‌شوند تا از طرف بیماران در مورد قیمت دارو با تولیدکنندگان و داروخانه‌ها مذاکره کنند.خدمات بهداشت روانی مانند Talkspace و BetterHelp برای ارتباط مردم با پزشکان دارای مجوز برای تجویز داروهای روانپزشکی ظهور کرده اند.
این راه‌حل‌های نقطه‌ای به بیماران کمک می‌کنند تا سیستم‌های مراقبت بهداشتی ناکارآمد را بهتر هدایت کنند و مراقبت و درمان را راحت‌تر، در دسترس‌تر و مقرون به صرفه‌تر کنند.اما از آنجایی که بیماران به طور فزاینده ای به واسطه ها و خدمات آنها متکی هستند، چیزی که من آن را ذهنیت واسطه می نامم در مراقبت های بهداشتی آمریکا تکامل یافته است.
تصور کنید که یک شکاف طولانی در سطح راهروی خود پیدا کرده اید.می توانید آسفالت را بلند کنید، ریشه های زیر را بردارید و کل منطقه را دوباره پر کنید.یا می توانید فردی را استخدام کنید تا راه را هموار کند.
صرف نظر از صنعت یا موضوع، واسطه‌ها ذهنیت «اصلاح» را حفظ می‌کنند.هدف آنها حل یک مشکل محدود بدون در نظر گرفتن مشکلات همراه (معمولاً ساختاری) پشت آن است.
بنابراین هنگامی که یک بیمار نمی تواند یک پزشک پیدا کند، Zocdoc یا Teledoc می توانند به گرفتن نوبت کمک کنند.اما این شرکت‌ها یک سوال بزرگ‌تر را نادیده می‌گیرند: چرا در وهله اول یافتن پزشکان مقرون‌به‌صرفه برای مردم سخت است؟به طور مشابه، GoodRx می تواند زمانی که بیماران قادر به خرید دارو از داروخانه نیستند، کوپن ارائه دهد.اما این شرکت اهمیتی نمی دهد که چرا آمریکایی ها دو برابر بیشتر از سایر کشورهای OECD برای نسخه ها پرداخت می کنند.
مراقبت های بهداشتی آمریکا رو به وخامت است زیرا میانجی ها به این مشکلات سیستمی بزرگ و غیر قابل حل رسیدگی نمی کنند.برای استفاده از یک قیاس پزشکی، یک میانجی می تواند موقعیت های تهدید کننده زندگی را کاهش دهد.آنها برای درمان آنها تلاش نمی کنند.
واضح است که مشکل پزشکی وجود واسطه نیست.فقدان رهبرانی که مایل و قادر به بازگرداندن پایه های آسیب دیده مراقبت های بهداشتی باشند.
نمونه‌ای از این فقدان رهبری، مدل بازپرداخت «هزینه برای خدمات» رایج در مراقبت‌های بهداشتی ایالات متحده است که در آن پزشکان و بیمارستان‌ها بر اساس تعداد خدمات (آزمایش‌ها، درمان‌ها و روش‌های) که ارائه می‌کنند، دستمزد می‌گیرند.این روش پرداخت «در صورت استفاده از درآمد کسب کنید» در بیشتر صنایع شرکتی منطقی است.اما در مراقبت های بهداشتی، عواقب آن پرهزینه و معکوس بوده است.
در پرداخت به ازای هر خدمت، پزشکان برای درمان یک مشکل پزشکی بیشتر از پیشگیری از آن دستمزد می گیرند.آنها علاقه مند به ارائه مراقبت های بیشتر هستند، خواه این امر به ارزش افزوده کمک کند یا خیر.
وابستگی کشور ما به هزینه ها کمک می کند تا توضیح دهیم که چرا هزینه های مراقبت های بهداشتی ایالات متحده دو برابر سریع تر از تورم در دو دهه گذشته افزایش یافته است، در حالی که امید به زندگی در مدت مشابه به سختی تغییر کرده است.در حال حاضر، ایالات متحده از نظر کیفیت بالینی از سایر کشورهای صنعتی عقب مانده است و میزان مرگ و میر کودکان و مادران دو برابر سایر کشورهای ثروتمند است.
ممکن است فکر کنید که متخصصان مراقبت‌های بهداشتی از این شکست‌ها خجالت می‌کشند - آنها اصرار دارند که این مدل پرداخت ناکارآمد را با مدلی جایگزین کنند که بر ارزش مراقبت ارائه‌شده تمرکز می‌کند تا میزان مراقبت ارائه‌شده.حق با شما نیست.
مدل پرداخت به ازای ارزش، پزشکان و بیمارستان‌ها را ملزم می‌کند تا برای نتایج بالینی ریسک مالی کنند.برای آنها، گذار به پیش پرداخت مملو از ریسک مالی است.بنابراین به جای استفاده از فرصت، ذهنیت واسطه را در پیش گرفتند و تغییرات تدریجی کوچک را برای به حداقل رساندن ریسک انتخاب کردند.
از آنجایی که پزشکان و بیمارستان‌ها از پرداخت هزینه خودداری می‌کنند، شرکت‌های بیمه خصوصی و دولت فدرال به برنامه‌های پرداخت در ازای عملکرد متوسل می‌شوند که نشان‌دهنده ذهنیت افراطی واسطه‌گری است.
این برنامه های تشویقی هر بار که پزشکان خدمات پیشگیرانه خاصی را ارائه می دهند، چند دلار اضافی پاداش می دهند.اما از آنجایی که صدها روش مبتنی بر شواهد برای پیشگیری از بیماری وجود دارد (و فقط مقدار محدودی از پول تشویقی در دسترس است)، اقدامات پیشگیرانه غیر انگیزشی اغلب نادیده گرفته می‌شوند.
طرز فکر انسان میانی در صنایع ناکارآمد رشد می کند، رهبران را تضعیف می کند و مانع از تغییر می شود.بنابراین، هر چه زودتر صنعت مراقبت های بهداشتی ایالات متحده به طرز فکر رهبری خود بازگردد، بهتر است.
رهبران گامی به جلو برمی دارند و با اقدامات جسورانه مشکلات بزرگ را حل می کنند.واسطه ها برای پنهان کردن آنها از چسب زخم استفاده می کنند.وقتی مشکلی پیش می آید، رهبران مسئولیت را بر عهده می گیرند.ذهنیت میانجی تقصیر را گردن دیگری می اندازد.
در مورد داروی آمریکایی هم همینطور است و خریداران دارو شرکت های بیمه را به خاطر هزینه های بالا و سلامت ضعیف مقصر می دانند.شرکت بیمه به نوبه خود پزشک را مقصر همه چیز می داند.پزشکان بیماران، رگولاتورها و شرکت های فست فود را مقصر می دانند.بیماران کارفرمایان و دولت را مقصر می دانند.این یک دور باطل بی پایان است.
البته، افراد زیادی در صنعت مراقبت های بهداشتی-مدیران عامل، روسای هیئت مدیره، رؤسای گروه های پزشکی و بسیاری دیگر- وجود دارند که قدرت و توانایی رهبری تغییرات تحول آفرین را دارند.اما ذهنیت میانجی آنها را پر از ترس می‌کند، تمرکزشان را محدود می‌کند و آنها را به سمت پیشرفت‌های تدریجی کوچک سوق می‌دهد.
گام های کوچک برای غلبه بر مشکلات بدتر و گسترده سلامت کافی نیست.تا زمانی که راه حل بهداشتی کوچک باقی بماند، عواقب عدم اقدام افزایش خواهد یافت.
مراقبت‌های بهداشتی آمریکا به رهبران قوی نیاز دارد تا ذهنیت واسطه‌گری را بشکنند و دیگران را تشویق کنند تا اقدامی جسورانه انجام دهند.
موفقیت مستلزم آن است که رهبران از قلب، مغز و ستون فقرات خود استفاده کنند - سه ناحیه تشریحی (از لحاظ استعاری) که برای ایجاد تغییرات دگرگونی لازم است.اگرچه آناتومی رهبری در دانشکده های پزشکی یا پرستاری تدریس نمی شود، آینده پزشکی به آن بستگی دارد.
سه مقاله بعدی در این مجموعه به بررسی این آناتومی می پردازد و گام هایی را که رهبران می توانند برای متحول کردن مراقبت های بهداشتی آمریکا بردارند، شرح می دهند.مرحله 1: ذهنیت واسطه را کنار بگذارید.


زمان ارسال: سپتامبر 28-2022
  • ویچت
  • ویچت